معنی مخترع ساعت دیواری
حل جدول
هگولس در سال 1657 میلادی "ساعت دیواری" را اختراع کرد.
آویز ساعت دیواری
پاندول
مخترع ساعت آونگی
هویگنس
مخترع ساعت جیبی
پیتر هنلین
گراهام
مخترع لنگر ساعت
هویگنس
لغت نامه دهخدا
ساعت دیواری. [ع َ ت ِ دی] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) ساعت دیوارکوب. ساعت لنگرداری که آن را بدیوار آویزند و آن رقاصکی دارد. ساعت رقاصک دار. ساعت مجلسی.
دیواری
دیواری. [دی] (ص نسبی) منسوب به دیوار. || آنچه در بدنه ٔ دیوار قرار دهند. و بدیوار کوبند یا بدیوار آویزند چون: ساعت دیواری، جار دیواری، نقشه ٔ دیواری، تقویم دیواری.
ساعت ساعت
ساعت ساعت. [ع َ ع َ] (ق مرکب) ساعت بساعت. ساعت تا ساعت. دمبدم. لحظه بلحظه:
بدان باید نگریست که ساعت ساعت خللی افتد. (تاریخ بیهقی چ ادیب پیشاوری ص 426).
ای دل تو برو در بر جانان می باش
ساعت ساعت منتظر جان می باش.
انوری (دیوان چ نفیسی ص 611).
رجوع به ساعت بساعت شود. || ناگهان. غفلهً: اگر هزار چنین کنند من نام نیکوی خود زشت نکنم که پیر شده ام و ساعت ساعت مرگ دررسد. (ایضاً ص 337).
ساعت مجلسی
ساعت مجلسی. [ع َ ت ِ م َ ل ِ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) نوعی ساعت. (فرهنگ نظام). ساعت دیواری. (استینگاس). ساعت دیواری. ساعت دیوارکوب. رجوع به ساعت دیواری شود.
فرهنگ فارسی هوشیار
(صفت) منسوب به دیوار ساعت دیواری ساعتی که بدیوار نصب کنند.
نقاشی دیواری
نگار گری دیواری دیوار نگاری
واژه پیشنهادی
هگولس هلندی
فرهنگ عمید
مناسب یا مخصوص نصب به دیوار،
فارسی به عربی
جداریه، حائط
معادل ابجد
2072